استاد ماهر (دکتر قلب من) [فصل دوم] P{۵۱}
جینهو:/
از این جمله اوما ناراحت شدم اما درست میگفت اگه اون نبود تا الان هزار بار رفته بودم ..
....
تهیونگ که توی بیمارستان بود و نمیتونست بره ، این سهامداران لعنتی ول نمیکنن
ته:/
این بیشرفا میگن باید هزینه عمل ها بالا بره اما اگه این کارو کنم کلی ادم میمیرن بخاطر بیپولی، دولت اجازه همچین کاری رو به من نمیده ولی اونا هی مجبور میکنن ، الان باید پیش بقیه پسرا باشم ولی اینجام ...
...
...
سارا:ولم کنین عوضیا فک کردین به همین راحتی از اینجا زنده میرین بیرون؟
هوپی:ببرینش تو ماشین ..
جک خیلی حرفه ای بود تونست بادیگاردارو بزنه و اسلحه شو در بیاره
اون اسلحه شو جلوی جیمین گرفت و همه تو حالت اماده گرفتن..
جک:تکون بخورین میکشمش
هوپی: اسلحه تو بنداز زمین
جک:به همین خیال باش ..
جک اسلحه رو از پشت رو گردن جیمین گذاشته بود ..
جیمین:ببین کاری نکن ..
جک:تو کاری کنی میمیری
سارا داشت با پوزخند بهشون نگاه میکرد ..
...
...
هیو:نمیزارم ببریش ..
شوگا:دیگه داری عصبیم میکنی ..
یه تیر زد به پای هیونجین که افتاد:
دیگه به حرفتون گوش نمیدم
بچه رو برداشت و اسلحه رو گذاشت رو پیشونی هیونجین:
حرف اخر؟
هیو:امیدوارم بمیری ..
شوگا هیونجین و کشت و رفت ، حالا باید میرفت سراغ جین ..
...
...
کوک:نمیتونیم از بله ببریمش بالا ، کمک کنید هیونگ و باید بزارم رو کولم ..
جین:گف..تم که برین نم..یتونم بیامم اههههه
کوک:هیونگ ساکت باش*داد*همینوالان هممون میریم بیرون ، کسی حرف اضافه نمیزنه ..
....
داشتن از پله ها میرفتن بالا که یکی از بادیگاردای سارا یه تیر زد به پای کوک
جینهو/ / نامجون
در با شدت باز شد و هانا اوند داخل:
ج..جین کجا رفته؟
نامجون و جینهو به هم نگاه کردن و چیزی نگفتن
هانا اومد و از یقه جینهو گرفت:
گفتن بگو جین کجاست؟
جینهو: ا..اون ..
نامی:میاد نگران نباش ، نجاتش میدیم
هانا:من برم سه روز رفتم بوسان پیش مامان بابام ، اخه چرا رفت اون؟*گریه*
جینهو: هانا اروم باش پسرا رفتن که نجاتش بدن
هانا:تو یکی حرف نزن که مقصر همه این اتفاقات تویی *عصبی*
جینهو: ببین ..
نامی: بسه دیگه دو دقیقه ساکت باشین ببینم چیکار میکنن .. کوک چیشد؟
اما کوک جوابی نداد که
ب(بادیگارد // کوک):قربان ..
نامی:چیشد چرا دوربین قطع شد؟
...
۱۴۰۲/۱/۱۳
از این جمله اوما ناراحت شدم اما درست میگفت اگه اون نبود تا الان هزار بار رفته بودم ..
....
تهیونگ که توی بیمارستان بود و نمیتونست بره ، این سهامداران لعنتی ول نمیکنن
ته:/
این بیشرفا میگن باید هزینه عمل ها بالا بره اما اگه این کارو کنم کلی ادم میمیرن بخاطر بیپولی، دولت اجازه همچین کاری رو به من نمیده ولی اونا هی مجبور میکنن ، الان باید پیش بقیه پسرا باشم ولی اینجام ...
...
...
سارا:ولم کنین عوضیا فک کردین به همین راحتی از اینجا زنده میرین بیرون؟
هوپی:ببرینش تو ماشین ..
جک خیلی حرفه ای بود تونست بادیگاردارو بزنه و اسلحه شو در بیاره
اون اسلحه شو جلوی جیمین گرفت و همه تو حالت اماده گرفتن..
جک:تکون بخورین میکشمش
هوپی: اسلحه تو بنداز زمین
جک:به همین خیال باش ..
جک اسلحه رو از پشت رو گردن جیمین گذاشته بود ..
جیمین:ببین کاری نکن ..
جک:تو کاری کنی میمیری
سارا داشت با پوزخند بهشون نگاه میکرد ..
...
...
هیو:نمیزارم ببریش ..
شوگا:دیگه داری عصبیم میکنی ..
یه تیر زد به پای هیونجین که افتاد:
دیگه به حرفتون گوش نمیدم
بچه رو برداشت و اسلحه رو گذاشت رو پیشونی هیونجین:
حرف اخر؟
هیو:امیدوارم بمیری ..
شوگا هیونجین و کشت و رفت ، حالا باید میرفت سراغ جین ..
...
...
کوک:نمیتونیم از بله ببریمش بالا ، کمک کنید هیونگ و باید بزارم رو کولم ..
جین:گف..تم که برین نم..یتونم بیامم اههههه
کوک:هیونگ ساکت باش*داد*همینوالان هممون میریم بیرون ، کسی حرف اضافه نمیزنه ..
....
داشتن از پله ها میرفتن بالا که یکی از بادیگاردای سارا یه تیر زد به پای کوک
جینهو/ / نامجون
در با شدت باز شد و هانا اوند داخل:
ج..جین کجا رفته؟
نامجون و جینهو به هم نگاه کردن و چیزی نگفتن
هانا اومد و از یقه جینهو گرفت:
گفتن بگو جین کجاست؟
جینهو: ا..اون ..
نامی:میاد نگران نباش ، نجاتش میدیم
هانا:من برم سه روز رفتم بوسان پیش مامان بابام ، اخه چرا رفت اون؟*گریه*
جینهو: هانا اروم باش پسرا رفتن که نجاتش بدن
هانا:تو یکی حرف نزن که مقصر همه این اتفاقات تویی *عصبی*
جینهو: ببین ..
نامی: بسه دیگه دو دقیقه ساکت باشین ببینم چیکار میکنن .. کوک چیشد؟
اما کوک جوابی نداد که
ب(بادیگارد // کوک):قربان ..
نامی:چیشد چرا دوربین قطع شد؟
...
۱۴۰۲/۱/۱۳
۳۲.۵k
۱۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.